top.window.moveTo(0,0); if (document.all) { top.window.resizeTo(screen.availWidth,screen.availHeight); } else if (document.layers||document.getElementById) { if (top.window.outerHeight خاطره ای زيبا از زنده ياد حسين پناهی

پرسه های عاشـــقانه

 

اکبرعبدی می‌گوید: یک روز سر سریال بودیم.

 هوا هم خیلی سرد بود. از ماشین پیاده شد بدون کاپشن.

گفتم: حسین این جوری اومدی از خونه بیرون؟

نگفتی سرما می‌خوری؟! کاپشن خوشگلت کو؟

گفت: کاپشن قشنگی بود، نه؟

گفتم: آره!

گفت: من هم خیلی دوستش داشتم

ولی سر راه یکی را دیدم که هم دوستش داشت و هم احتیاجش داشت

ولی من فقط دوستش داشتم...

روحش شاد و يادش گرامی



نظرات شما عزیزان:

آرزو
ساعت18:43---29 ارديبهشت 1391
=سلام

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

نوشته شده در یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:,ساعت 17:50 توسط علی نيکنام| |

Design By : Night Melody