روزی از روزها ، شبی از شبها ، خواهم افتاد و خواهم مرد ، اما می خواهم هرچه بيشتر بروم . تا هر چه دورتر بيفتم ، تا هر چه دير تر بيفتم ، هر چه دير تر و دور تر بميرم. نمی خواهم حتی يك گام يا يك لحظه ، پيش از آنكه می توانسته ام بروم و بمانم ، افتاده باشم و جان داده باشم ، همين . ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دلی كه از بی كسی غمگين است ، هر كسی را می تواند تحمل كند . هيچ كس بد نيست . دلی كه در بی اويی مانده است ، برق هر نگاهی جانش را می خراشد... در نگاهت همه ی مهربانی هاست... فريادی كه بودن را تجربه می كند . ************************** گذشت اونوقتايی که مردم همديگرو دور ميزدن ، حالا از روی هم رد می شن... ماهی هميشه تشنه ام
قاصدی که زندگی را خبر می دهد.
و در سکوتت همه ی صداها
کوه با نخستين سنگ ها آغاز می شود
و انسان با نخستين درد.
در من زندانی ستمگری بود
که به آواز زنجيرش خو نمی کرد
من با نخستين نگاه تو آغاز شدم...
Design By : Night Melody |