top.window.moveTo(0,0); if (document.all) { top.window.resizeTo(screen.availWidth,screen.availHeight); } else if (document.layers||document.getElementById) { if (top.window.outerHeight نوشته های من

پرسه های عاشـــقانه

نوشته شده در جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 13:52 توسط علی نيکنام| |

مادر 

گويند مرا چو زاد مادر

پستان به دهن گرفتن آموخت

شبها بر گاهواره من

بيدار نشست و خفتن آموخت

دستم بگرفت و پا به پا برد

تا شيوه راه رفتن آموخت

يك حرف و دو حرف بر زبانم

الفاظ نهاد و گفتن آموخت

لبخند نهاد بر لب من

بر غنچه گل شكفتن آموخت

پس هستی من ز هستی اوست

 تا هستم و هست ، دارمش دوست...

(ايرج ميرزا)


آدما تا وقتی کوچيکن دوست دارن برای مادرشون هديه بخرن اما پول ندارن.

وقتی بزرگتر ميشن ، پول دارن اما وقت ندارن.

وقتی هم که پير ميشن ، پول دارن وقت هم دارن اما . . . مادرندارن!...

به سلامتی همه مادرای دنيا...

 

 

اگر 4 تکه نان خيلي خوشمزه وجود داشته باشد و شما 5 نفر باشيد

کسي که اصلا از مزه آن نان خوشش نمي آيد (( مادر )) است

روز مادر مبارك

 

 

نوشته شده در پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 1:3 توسط علی نيکنام| |

 

رقاص که باشی، دیگر آهنگ خاصی مــعنی ندارد
بـا هـر آهنگی بـاید برقـصی !!!
و ایـن روزهـا . . .
چه بـد آهنگــ هایـی می زنـد روزگــــار ،
و مـن . . .
هر روز برایش می رقــصم...!! .
 
 *****

مهم بود و مهم نیست عزیزم!
ولی
به دنبالت گشتم و پیدا نشدی...
شاید چون شهر من بزرگ بود
و شاید چون ؛
تو خیلی کوچک بودی...
 
*****

گاهی نباید ناز کشید ؛ انتظار کشید ؛ آه کشید ؛ درد کشید ؛ فریاد کشید ....
تنها باید دست کشید و رفت ... !!!

 

نوشته شده در سه شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 13:21 توسط علی نيکنام| |

Design By : Night Melody